یادداشت/ضرورت ارزش‌آفرینی و شمول اجتماعی برای آینده‌ی مهندسی

مهدي استادي جعفري
دكتري شهرسازي و كارشناس ارشد برنامه‌ريزي حمل‌ونقل و علوم اجتماعي


با نگاه كلي به تاريخ معاصر كشورها بوضوح اين نكته ديده مي‌شود كه فن‌آوري‌هاي جديد هم براي كاهش آلام انساني و افزايش عدالت اجتماعي مورد استفاده قرار گرفته و هم براي برپايي جنگ و تحكيم استبداد استفاده شده است. تجارب تلخ قرن بيستم نشان داده كه اهداف توسعه در همه جا و براي همگان محقق نگرديده و ارزش‌ها و اهداف انساني به موازات دانش بشري حركت نكرده است و جهان با تصاويري نااميدكننده و دلخراش مواجه است. در طول دو سده اخير، بشر همواره ميخواسته به يُمن گسترش فناوري و صنعت پيشرفت كند و در اين زمينه، از ابزار مهندسي و مصرف منابع طبيعي بهره برده است. توسعه‌اي كه با ايجاد اخلال در نظام طبيعي و مصرف مواد تجديدناپذير انجام گرفته، اگرچه مزين به لبخند گروهي از انسان‌ها در برخي كشورها در رسانه‌هاي مجازي است، نتوانسته فراگير، همه‌جانبه و پايدار باشد.

بايد تاكيد نمود كه در شـرايط بوجود آمده، عواملي مانند درك ناصـحيح از توسـعه، ناتواني دولت‌ها از برنامه‌ريزي درسـت و
كشـمكش‌هاي سـياسـي و اجتماعي دخيل بوده و مهندسـان بسـياري در مقابل اين جريان نامبارك ايسـتاده‌اند و براي آن خون دل‌ها خورده‌اند و برخي نيز ابزار دســت زياده‌خواهي‌ها و اشــتباه‌پنداري‌ها گرديده‌اند. مســئله اصــلي اين اســت كه اگر به‌زودي با اين ناهماهنگي مقابله نشـود و اين روندها معكوس نگردد، بدون‌شـك جامعه دچار مخمصـه خواهد شـد. بنظر مي‌رسـد، مهندسـي امروز دو ويژگي «عدم شمول» و «عدم ارزش» را به ارمغان آورده است.

در جامعه‌شناسي، مفهومي وجود دارد به معناي شمول اجتماعي (Social Inclusion)؛ به اين معنا كه هر آنچه ايجاد ميگردد و در اختيار افراد قرار مي‌گيرد، مي‌بايست براي تمامي افراد، گروه‌ها و طبقات اجتماعي باشد. در صورتي كه اين مهم فراهم نگردد، در آن جامعه طرد و يا انزواي اجتماعي (Social Exclusion) وجود دارد. تأكيد بيش از حد بر نوآوري در فناوري، موقعيتي متناقض را ايجاد مي‌كند كه در آن حجم عظيمي از محصولات و خدمات، براي همه گروه‌هاي جامعه طراحي نمي‌شود. در عوض، بنظر مي‌رسد پروژه‌هاي مهندسي براي تقويت جاه‌طلبي‌هاي فني و مالي مؤسسات بزرگتر ايجاد شده‌اند. به‌عنوان نمونه، بسياري از زيرساخت‌هاي كاري مدرن )سيستم‌هاي بازپرداخت آنلاين، نرمافزار مديريت دوره، سوابق پزشكي الكترونيكي( براي استفاده عموم افراد بسيار دشوار است و لزوما براي كمك به تمام گروه‌هاي مردم در انجام كارهايشان طراحي نشده است.

فنآوري‌هاي پيچيده‌اي كه تلاش مي‌كنند كار انسان را خودكار كنند، مشكلاتي دارند كه طي دهه‌ها مورد شناسايي قرار گرفته‌اند؛ به‌عنوان مثال، تعريف نقش‌هايي مانند نظارت بر خودكارسازي حتي براي افراد بسيار با انگيزه، عملكرد نظارت بصري را پس از حدود 30دقيقه به‌طور قابل‌توجهي كاهش مي‌دهد، آسيب‌پذير است و در نتيجه در موقعيت‌هاي پيش‌بيني‌نشده منجر به شكست كار مي‌شود. انسان‌ها ممكن است بيش از حد به اتوماسيون متكي شوند و از آن به‌طور نامناسب استفاده كنند؛ و آن‌هايي كه نمي‌توانند چرايي كاري كه اتوماسيون در حال انجام آن است را تشخيص دهند، ممكن است اعتمادشان را از دست داده و در زمان مناسب از آن استفاده نكنند. اين مشكلات، عليرغم ماهيت تثبيت شده خود، تا دوران مدرن تداوم داشته‌اند. با توجه به ماهيت پيچيده و غيرقابل توضيح فناوري‌هاي نوظهور و خودمختار، انتظار مي‌رود اين چالش‌ها حتي بدتر از نسل‌هاي پيشين شوند.

موضوع اصلي و به گمان من، ريشه تمام چالش‌هاي فوق، نبود ارزش در مهندسي است. بنابر تجربه من، اكثر مهندسان (و محققين در اين زمينه) دانش و فناوري مهندسي را به خودي خود به‌عنوان كالا مي‌بينند كه با آوردن آن‌ها به جهان، جامعه و شرايط انساني در حال پيشرفت هستند. براي يافتن شواهدي مبني بر اينكه علم مهندسي ذاتاً فضيلتي نداشت و نه تنها هدف محسوب نمي‌گردد، بلكه ابزار بهبود زندگي و تعالي انسان‌ها است، به جستجوي تاريخي زيادي نياز نيست. مشكلاتي كه در ابتداي اين مقاله بيان شد نيز مويد اين مطلب است. مهندسي، به خودي خود ارزش نيست؛ بلكه به‌واسطه ميزان و نحوه‌ي موثر بودن بر جامعه ارزش‌آفرين است.

آيا اين آينده‌اي است كه ميخواهيم؟

من نمي‌توانم به جاي هيچ كس ديگري صحبت كنم، اما از مسيري كه در آن قرار داريم رضايت ندارم. به‌عنوان يك مهندس، اين حرفه را دنبال نكردم تا ثمره تلاش فكري‌ام بتواند به بازاري‌سازي تمامي عناصر جامعه انساني و مناسبات آن‌ها منجر شود. مهندس نشدم تا به تمركز ثروت و سوق دادن منابع به سمت بالا كمك كنم و طبقات وسيعي از جامعه را ناديده بنگارم. مهندس نشدم تا به نيروهاي قدرتمند كمك كنم تا بيشترين منابع را از نيروي كار انساني استخراج كنند، يا با اتوماسيون از ارزش آن‌ها بكاهند. مهندس نشدم تا بتوانم چشمانم را بر فجايع زيست محيطي كه توسط صنعتي شدن مداوم جامعه به‌وجود مي‌آيد، ببندم. مهندس نشدم تا با دميدن به خاكستر شهرهاي غيرانساني، آتشي در زندگي انساني‌ها برافروزم. من مهندس شدم؛ زيرا به توانايي علم، عقل، فناوري، و سختكوشي براي ايجاد جامعه‌اي منصفانه‌تر و عادلانه‌تر و توانمند ساختن مردم براي زندگي بهتر و رضايت‌بخش‌تر باور داشته و دارم.

مي‌دانم كه تعداد زيادي از همكارانم در هر رسته‌ي مهندسي با من همگرا هستند و برخي نيز ممكن است انگيزه‌هاي من را نداشته باشند. اگر با من موافق هستيد كه ما در مسير بسيار خطرناكي قرار داريم، ضروري است كه از هم‌اكنون به اين وضعيت رسيدگي كنيم. خوشبختانه، ما مهندسان حداقل در حال حاضر، اهرمي داريم. دليل اين امر اين است كه كارفرمايان و سازمان‌هاي دولتي در حال حاضر براي تمامي طرح‌هاي برنامه‌ريزي و مهندسي، به ما وابسته هستند. معتقدم قدرت ما براي اصلاح روندهاي موجود بسيار بالاست. پيشنهاد من اين است كه با اصلاح فرآيند و مسير مهندسي حول مفهومي كه آن را مهندسي انسان‌نگر و يا انسانگرايانه مي‌نامم، از اين قدرت استفاده كنيم، رويكرد جديدي كه به مهندسان بينش و مهارت‌هايي را مي‌دهد كه براي هدايت جامعه به سمتي بهتر حركت نمايند.

چه بايد كرد؟

اگر بپذيريم كه «فقدان ارزش‌ها» علت ريشه‌اي شكست مهندسي انسان‌محور شده است، بايد نظامي ارزشي را براي هدايت كار خود اتخاذ كنيم. ما به ارزش‌ها نياز داريم! مهندسي انسان‌نگر يا انسانگرايانه، رويكردي ارزش‌محور است كه در آن تمام مهندسي‌ها بايد با هدف بهبود زندگي مردم و پيشبرد اهداف انسانگرايانه انجام شوند. مهندسي انسان‌نگر به صراحت مدلي از قدرت را اتخاذ مي‌كند تا به مهندسان اين توانايي را بدهد كه جامعه را در جهت‌هاي انسانگرايانه سوق دهند. در نهايت، جهاني كه در آن مردم براي ايجاد تغيير و گردهمآيي جمعي براي مقابله با منافع قدرتمندي كه بشريت را عقب مي‌اندازند، توانمندتر مي‌شوند. آينده‌ي مهندسي بايد در مسير ضرورت ارزش‌آفريني و شمول اجتماعي براي همگان قدم بگذارد تا بتواند در جامعه اثربخش گردد.

محمد محمدی

کارشناس ارشد مهندسی دریا

انتشار
منتشر شده توسط:
محمد محمدی